گلاب آدینه بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون متولد 1332 در تهران است.
او فعالیت هنری را از سال ۱۳۵۴ با گروه تئاتر دانشجویی “پیاده” به سرپرستی مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ آغاز کرد و در چندین نمایشنامه مانند”داستانی نه تازه”، “همشهری”، “خاطرات و کابوسهای یک جامه دار از زندگی و مرگ امیر کبیر”، “دیوار چین”، “دایره گچی قفقازی”، “پوف”، “مادام پی پی” و “در مصر برف نمیبارد”، بازی و کارگردانی نمایشهای “سلطان مار”، “مرگ یزدگرد” و “شبی در تهران” را بر عهده داشت.
آدینه در فیلمهای سینمایی زیادی از جمله “آبجی”، “من دیگو مارادونا هستم”، “قصه ها”، “آرامش در میان مردگان”، “وقتی همه خواب بودند”، “یک تکه نان”، “گل یخ”، “مهمان مامان”، “عروس افغان”، “نغمه”، “دوشیزه”، “زندان زنان”، “زیر پوست شهر”، “بالهای سپید”، “بانوی اردیبهشت”، “فصل پنجم”، “معجزه خنده”، “روسری آبی”، “بهترین بابای دنیا”، “شکار خاموش”، “زرد قناری”، “سلطان و شبان”، “رسول پسر ابوالقاسم” و “چوپانان کویر”، سریالهای “سلطان و شبان”، “کوههای سفید”، “آغوشهای خالی”، “فرستاده”، “پرواز در حباب” و “آسان سُر” به هنرنمایی پرداخته است.
این هنرمند در مدت فعالیت هنری موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم روسری آبی شده است.
گلاب آدينه و مهدي هاشمي
گلاب آدينه :
مهدي هاشمي هنوز هم استاد من است
چند بار تماس… پيام روي پيغامگير دستگاه… و بالاخره، پاسخ، كه چون منطقي بود، مسير گفت و گو را تغيير داد و به تغيير مكان گفت و گو انجاميد. اصرار من براي مصاحبه با گلاب آدينه در منزلش به چند دليل بود: اينكه خوانندگان با فضاي خانه هنرمند محبوبشان آشنا شوند و مهم تر از آن، صميميتي بود كه اصولا در انجام مصاحبه در منزل ايجاد خواهد شد اما خانم آدينه مي گويد: ضبط برنامه، هر روز هفده ساعت از وقت مرا مي گيرد و چون دخترم هم با من همكاري مي كند، خانه را منتقل كرديم سر صحنه. پس اينجا منتظر شما هستم.
و اين گونه شد كه رو در روي گلاب آدينه، در پشت صحنه خواستگاران و يا خانه دوم هنرمند به گفت و گو با او پرداختيم.
*اجازه بدهيد مصاحبه را با سوالي شروع كنم كه ذهن مرا چند سال است به خود مشغول كرده است و مطمئنم خوانندگان هم برايشان جالب باشد كه بدانند “گلاب”، انتخاب پدر و مادرتان بوده است و يا شخص ديگري؟ چون بسيار تك و زيباست.
اين، نظر لطف شماست. اين نام را پدرم انتخاب كردند.
*چند خواهر و برادر هستيد؟
هفت خواهر بوديم، و يك برادر، كه متاسفانه يكي از خواهرهايم فوت شدند.
*آيا در زمان تحصيل، موقعيت فعلي را براي خودتان متصور بوديد و اصلا فكر مي كرديد كه با يك هنرمند ازدواج كنيد؟
اصلا. بعد از ازدواج، به صورت حرفه اي وارد اين عرصه شدم.
*با مهدي هاشمي چگونه آشنا شديد؟
آقاي هاشمي در قسمت فوق برنامه دانشگاه ملي(شهيد بهشتي)، استاد بازيگري تئاتر بودند، و من هم جزو شاگردانشان، و همچنان تا امروز استاد من هستند.
*خيلي جالب و دوست داشتني است كه شما بعد از گذشت سي سال زندگي مشترك، هنوز هم آقاي هاشمي را با لقب استاد مي خوانيد.
براي خودم هم جذاب است.
*بعد از ازدواج، وضعيت كاري شما با آقاي هاشمي چگونه بود؟ آيا در ابتدا، ازدواج در زمينه كاري خوش يمن بود، يا اينكه مشكلات و موانع زندگي آغاز شد؟
به خواست خدا، بسيار خوش يمن بود. من هر كاري را كه با ايشان آغاز كردم، نتيجه بدي نديدم وهر چه دارم، از ايشان دارم و البته، لطف خدا را هم فراموش نمي كنم.
*بازيگران سينما، هر كدام مشخصه خاص خود را دارند. در مورد شما نيز باورپذيري، صميميت و سادگي يك زن ايراني، بيش از هر چيز به چشم مي خورد. چگونه به اين شناسنامه شخصيتي رسيديد؟ آيا مي توان گفت، گلاب آدينه، يك زن سنتي ايراني است؟
خانه دار و سنتي كه حتما هستم، اما از خانه داري، شيريني پزي و خياطي را بلد نيستم، كه از اين بابت، خيلي ناراحتم. ولي در مورد جواب سوال شما، بايد بگويم، وقتي ابعاد شخصي را باور مي كني، بعد از آميخته شدن با تجربيات، به صورت بازي خودش را نشان مي دهد.
*به ياد دارم كه شما از بدعت گذاران بازيگرداني و انتخاب بازيگر براي پروژه هاي مطرح سينمايي وتلويزيوني بوديد و البته، اين سمت را بعدها به كلاس هاي شما محول كردند، كه به صورت ورك شاب خانگي در منزلتان اداره مي كرديد. از ميان آن شاگردان، بازيگران خوبي، از جمله پانته آ بهرام، را به عرصه سينما و تلويزيون معرفي كرديد. بقيه را شما نام ببريد و بگوييد سرنوشت آن كلاس ها چه شد؟
چه خوب يادتان است! مرا برديد به سال ها قبل، سادگي و صميميتي كه بين بچه ها بود!… بازيگران خوبي وارد عرصه شدند، مثل خانم ها سيما تيرانداز، مهسا محجور، فقيه سلطاني،بهناز جعفري، فخري سلطاني، طاهره آهني و پانته آ بهرام كه شما گفتيد. آن كلاس ها هم ديگر تمام شد. بالاخره عمر هر چيز، يك روز سر مي آيد.
*چند سال پيش در دانشگاه هنر، براي جمعي صحبت مي كرديد و در حاشيه آن خاطره اي را از نحوه انتخاب خودتان براي مجموعه “سلطان و شعبان” گفتيد. اين مجموعه، نقطه عطفي در كارنامه هنري شماست، و من فكر مي كنم هر كس ديگري به جاي شما اين نقش را بازي مي كرد، اين مجموعه چيزي كم مي داشت. از انتخابتان بگوييد و آن خاطره. آيا آقاي هاشمي شما را معرفي كردند؟
نه. ايشان اصلا موافق نبودند. ماجرا از اين قرار بود كه تمامي نقش ها انتخاب شده بود و براي نقش “سلطان بانو”، بسياري از بازيگران را دعوت كرده، اما به نتيجه قطعي نرسيده بودند. من هم پيشنهاد دادم كه از من تست بگيرند، اما آقاي هاشمي و آقاي داريوش فرهنگ مي گفتند كه اين نقش، اصلا به من نمي خورد. تا اينكه استاد بهرام بيضايي، يك شب نمايش “دايره گچي قفقازي” را تماشا كردند و بازي من را پسنديدند و اين طوري شد كه مرا براي ايفاي اين نقش به آقاي فرهنگ پيشنهاد كردند و من شدم “سلطان بانو”.
*آيا كارهاي شما توسط آقاي هاشمي نقد مي شود و آيا ايشان منتقد خوبي هستند؟
نقد مي شود؛ آن هم بسيار سخت!
*شما چطور؟ آيا كارهاي ايشان را نقد مي كنيد؟
سعي مي كنم. بالاخره من هم زير دست آقاي هاشمي بزرگ شده ام.
*حال كه اين گونه آقاي هاشمي را در شكل گيري شخصيت هنري تان دخيل مي دانيد، ايشان را به عنوان همسر چگونه تعريف مي كنيد؟
باور كنيد كه هيچ وقت مهدي هاشمي را فقط به عنوان همسر نگاه نكرده ام؛ زيرا آن قدر وجهه آموزشي ايشان در زندگي، پر رنگ و ماندگار است كه نمي توانم تفاوتي را بين همسر و استاد براي ايشان قايل باشم.
*نظر شما در مورد آثار مهدي هاشمي چيست؟
كارهاي بي نظير و كم نظيري دارند مانند”ناصر الدين شاه؛ اكتور سينما”. خيلي سخت است كه آدم بخواهد نقش هيچ كس را بازي كند. اما ايشان در اين فيلم، به خوبي از پس ايفاي اين نقش برآمدند.
*چند فرزند داريد؟
يك دختر به نام “نورا”
*چند سال دارد و آيا در كارهاي هنري شركت مي كند؟
نورا بيست و دو سال دارد و از هفت سالگي دركلاس هاي بازيگري شركت كرده است. در نمايش “مده آ”، به كارگرداني محسن حسيني با هم همبازي بوديم. در مجموعه تلويزيوني “فرستاده” و فيلم سينمايي”عروس افغان” نيز بازي كرده است، و من بازيگردانش بودم. همچنين در تله فيلم “آغوش هاي خالي” همبازي من و آقاي هاشمي بود و در مجموعه “سايه ها”، به كارگرداني غلامرضا رمضاني بازي كرده است و به تازگي در مجموعه “خواستگاران” نيز ايفاي نقش مي كند.
*نوراجان، خودت از كارهايت بگو!
همان طور كه مادر گفتند، در مجموعه ” خواستگاران” بازي دارم. در حقيقت، علت اصلي حضورم، مادر بودند كه به عنوان كارگردان كار همراهم بودند، چند تا از متن ها، كه در اختيار ايشان بود، را مطالعه كردم. از موضوع هاي آن خوشم آمد و اين گونه شد كه وارد جمع “خواستگاران” شدم.
*آيا كارهاي مادر را نقد مي كني؟
بله. هميشه مشتاقانه كارهاي ايشان را دنبال كرده، سعي مي كنم در نقد بي طرف باشم.
*كارهايت گزيده و خاص بوده است. علت چيست؟
البته، چندان هم كم كار نبوده ام، اما با خاص بودن كارهايم موافقم؛ چون در وحله اول، نظر پدر و مادرم، كه حكم استادي بر من دارند، شرط است و بعد، متن موضوع پر محتوا و اثر گذار.
*خانم آدينه! در دوران كودكي نورا، شما براي او بيشتر وقت مي گذاشتيد يا آقاي هاشمي؟
هر دو نفرمان. من مسئول امور تربيتي و آموزشي بودم و آقاي هاشمي مسئول امور تفريحي و فراغت.
*فكر مي كنيد سينماي ما براي آيندگان حرفي براي گفتن دارد؟
حتما؛ چون آثاري كه توليد مي شوند، به دور از ملاحظات اجتماعي و سياسي از آثار ارزشمند چند سال اخير بوده اند و بي شك، سينما گراني كه در راه هستند، متاثر از آن ها و پيشرو تر خواهند بود.