موسیقی سنتی ایران را به هفت دستگاه تقسیم کرده اند که بازماندهی مقام های دوازده گانه ی قدیم به شمار می رود. این رده بندی احتمالا از اواسط دوره ی قاجار معمول گشته است. شیوه ی سنتی نام گذاری مقام ها تا دوره ی ناصرالدین شاه با کلمه ی ” آواز” بوده است. در برچسب استوانه های “حافظ الاصوات” ضبط شده از ساز استادان عصر ناصرالدین شاه همین کلمه به کار رفته و دوست محمدخان معیرالممالک نیز به عنوان مثال از آواز منصوری، آواز حاجیانی و آواز راک نام برده است. ضبط این آثار تا حدود شعبان ۱۳۱۷ قمری (اواخر ۱۸۹۹ میلادی) ادامه داشته است. نگارنده هنگام بررسی و بازیافت صوتی آثار یادشده، چه در گفتارها و چه در نوشته های برچسب آنها، کلمه ی دستگاه را نشنیدم و مشاهده نکردم.
یکی از اولین متن هایی که این اصطلاح در آن به چشم می خورد نسخه ی چاپ شده ی دستگاه ماهور از سرتیپ غلام رضا مین باشیان (سالارمعزز) است که احتمالا در حدود ۱۹۱۱ میلادی در لایپزیک به چاپ رسیده است. در برچسب صفحات گرامافون دوره ی اول ضبط صفحات ایرانی (۱۹۰۶ تا ۱۹۱۵میلادی) ابتدا بیشتر واژه ی آواز آمده (آواز بختیاری، آواز بیات ترک، آواز گیلانی، آواز دشتی و …) و بعد در اواسط کار، از صفحه ی شماره I, 4-12056.E . M کلمه ی دستگاه روی برچسب صفحه ظاهر شده (دستگاه چهارگاه، تار آقاحسین قلی با آواز سیداحمد خان) و به تدریج در بعضی صفحات عناوین دستگاه نوا، دستگاه همایون، دستگاه شور و… متناوبا به کار رفته است. در کتاب بحورالالحان تأليف فرصت شیرازی کلمه ی دستگاه آمده است: «در این قرن اخیر از زمان حکما و علماء این فن دستگاه قدما را بر هم زده و آن را بر هفت دستگاه قرار داده اند.» [ فرصت شیرازی، ۱۳۳۲ ق.: ۲۸] و بعد ادامه می دهد: «اسامی هفت دستگاه به ترتیبی که معین کرده اند این است: راست و پنجگاه، چهارگاه، سه گاه، همایون، نوا، ماهور، شور.» [ همان: ۳۳]. کتاب مذکور چاپ سنگی ست و در ۱۳۳۲ قمری (۱۹۱۴ میلادی) در بمبئی به چاپ رسیده است. گو اینکه فرصت ذکر می کند که کتاب را ده سال قبل از چاپ یعنی در ۱۳۲۲ قمری نوشته است، ولی به هر حال تقسیم بندی هفت دستگاه و ذکر ملحقات آن ظاهرا اولین بار بود که در متون چاپی منتشر می شد. پس از آن علی نقی وزیری در کتاب دستور تار (چاپ برلين: ۱۳۰۱ = ۱۹۲۲م.) تقسیم بندی سنتی را با تغییراتی بدین ترتیب با گام های آن ذکر کرده است: ۱. ماهور (راست پنجگاه از متعلقات آن است) ۲. همایون (اصفهان از ملحقات آن است) ۳. سه گاه ۴. چهارگاه ۵. شور (که نوا از شعب آن است و از نظر گام سه گاه را متعلق به چهارگاه، و بیات کرد، دشتی، ترک و نوا را متعلق به شور دانسته است [ وزیری، ۱۳۰۱]. در سال ۱۳۱۳ وزیری در کتاب موسیقی نظری (جلد دوم آواز شناسی، نظری موسیقی ایرانی)، تقسیم بندی دستگاه ها و نغمه ها و برخی گوشه ها را با ذکر گام و انگاره های نمونه های نت شده ی ملودی هر گوشه و کوکهای مختلف برای تار و سه تار و ویولن و تُن شناسی دستگاه ها را به دست داده است. چهار سال بعد مهدی قلی هدایت (مخبر السلطنه) که سال ها در سمت های وزارت و نخست وزیری بود و از موسیقی هم اطلاع داشت معلومات خود را در این رشته در کتاب مجمع الادوار در سال ۱۳۱۷ به صورت چاپ سنگی در تهران منتشر کرد. هدایت این کتاب را در سال 1303 یعنی چهارده سال قبل از انتشار نوشته بود. او در مورد دستگاه های موسیقی ایرانی می نویسد: «اساتید متأخر آنچه به ایشان رسیده بوده است از آواز و نغمه و غیره در هفت دستگاه گنجانیده اند. چرا هفت دستگاه مأخذ علمی ندارد. دستگاه تقلیدی از نوبت مرتب قدماست و هر دستگاه را ممکن بود چند نوبت قرار بدهند، به خصوص دستگاه شور را.»
روح الله خالقی در کتاب نظری به موسیقی (۱۳۱۷) در مورد تاریخ موسیقی، شعر و موسیقی، موسیقی قدیم گاه و فواصل و دستگاه های موسیقی ایرانی و مایه شناسی آن مطالبی مفصل نوشته و در جلد اول کتاب سرگذشت موسیقی ایران (1333) فصلی را به ردیف موسیقی ایران و در گوشه های آن اختصاص داده است. در کتاب های ردیف موسیقی ایران گرداوری موسی معروفی و شرح مهدی برکشلی (۱342) ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران به روایت محمود کریمی با آوانویسی و تجزیه و تحلیل محمدتقی مسعودیه (۱356) و مبانی اتنوموزیکولوژی محمدتقی مسعودیه (۱۳۶۵) نیز درباره ی دستگاه های موسیقی ایرانی و نغمه ها و گوشه های آن مطالبی آمده است.
نت دستگاه ها، نغمه ها و گوشه های متعلق به آنها بیشتر در آثار زیر یافت می شوند:
غلامرضا مین باشیان، دستگاه ماهور، ۱۹۱۱ میلادی
علی نقی وزیری، دستور تار، 1301 (برلین)، 1315 (تهران) و دستور ویولن، جلد اول و دوم، تهران، 1316.
ابوالحسن صبا، دوره ی اول و دوم ویولن، تهران، ۱۳۲۵-۱۳۲۷ (دوره سوم ویولن شامل قطعات ضربی ست)؛ دوره ی اول تا چهارم ستور، تهران، ۱۳۲۸-۱۳3۷ و دوره ی اول تار و سه تار، تهران، 1339.
موسی معروفی، آواز دشتی، تهران، ۱۳2۷ و ردیف موسیقی ایران، اداره هنرهای زیبای کشور، تهران ۱۳۴۲.
فرامرز پایور، دستور سنتور، تهران، ۱۳۴۰ و قطعات موسیقی مجلسی، تهران، ۱۳۶۱.
محمد رضا لطفی، موسیقی آوازی ایران (دستگاه شور) ردیف استاد عبدالله دوامی، تهران، ۱۳۵۳(همراه با صفحه)
محمدتقی مسعودیه، آوانویسی و تجزيه و تحليل ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران به روایت محمود کریمی (همراه با آلبوم شش کاسته)، تهران، ۱۳۵۶.
لطف الله مفخم پایان، انتقال و نگارش دستگاه های موسیقی ایران، گردآورنده موسی معروفی، تهران، 1356.
علاوه بر نمونه های یاد شاه، ده صفحه ی گرامافون سی و سه دور شامل تعدادی از گوشه های دستگاه های موسیقی ایرانی و مرکب نوازی و قطعات آوازی با صدای محمدرضا شجریان در سال ۱۳۵۴ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با نظارت کامبیز روشن روان منتشر شده است.
تقسیم بندی دستگاهها
در کتب قدیم از دوازده مقام (منسوب به دوازده برج) و بیست و چهار شعبه (موافق ساعات شبانه روز، یعنی هر مقامی را دو شعبه کرده اند) و شش آواز نام برده اند.
مقام های اصلی عبارت اند از عشاق، نوا، بوسلیک، راست، عراق، اصفهان، زیر افکند، بزرگ، زنگوله، راهوي (رهاوی)، حسینی و حجاز. فرصت شیرازی در بحورالالحان می نویسد: کوچک را زیر افکن و رهاوی را بسته نگار و حسینی را زیرکش و زنگوله را نهاوند می گویند و بعضی حجاز و ترک را داخل مقامات دانسته اند. قطب الدین شیرازی در درّ التاج اسامی زیر را هم مناسب دانسته است: زنگبار، گلستان، بهار، بوستان، عذرا، و وامق. شش آواز عبارت اند از گَوِشت، گردانیه، نوروز، سلمک، مایه و شهناز. شعبه های بیست و چهارگانه نیز این ها هستند: دوگاه، سه گاه، چهارگاه، پنجگاه، عشيران، مُبَرقَع، نوروز خارا، نوروز بیاتی، نوروز عرب، نوروز صبا، حصار، نهفت،عُزّال، اوج، نیریز، ماهور، همایون، زابلی، اصفهانک، نهاوند، مُحيّر، خوزی، رَکب و بسته نگار (در بهجت الروح به جای اصفهانک، نهاوند و خوزی شعبه های نیشابورک، نوروز عجم و مغلوب آمده است).
همان گونه که اشاره شد در قرن اخیر به جای مقامات یادشده و تقسیم بندی قدما، روش تقسیم بندی هفت دستگاه معمول شده است. «آوازهای ایران را به سه قسمت متمایز می توان ترتیب نمود: دستگاه، نغمه و گوشه. اگر موسیقی ایران را مملکتی فرض کنیم، دستگاه را ولایت، نغمات را شهر و گوشه ها را خانه تعبیر می نماییم» (وزیری، ۱۳۱۳). دستگاه های موسیقی ایرانی تا قبل از تأسیس مدرسه ی عالی موسیقی (۱۳۰۲) به شیوه ی سنتی سماعی و سینه به سینه تدریس می شد و پیروان آن در سنوات بعد هم این روش را ادامه داده اند. موسیقی سنتی، موسیقی یک صدایی و مجموعه ای از ملودی ها ( گوشه ها)ست که به ترتیب خاصی توالی یافته اند و به نام “ردیف” خوانده می شوند. در واقع ردیف شیوه، روش، کیفیت تنظیم و ترتیب گوشه هاست که از استادان دوره ی قاجار از جمله میرزا عبدالله، آقاحسین قلی و درویش روایت شده است. نوازندگان و خوانندگان عصر حاضر غالبا قسمتی از ردیف مورد نظر را اجرا می کنند که بیشتر به صورت بداهه سرایی ست.
دستگاه ها و گوشه های موسیقی سنتی ایرانی به شرح زیرند:
گام ماهور ظاهرا مانند گام بزرگ است. در گوشه های چندی از این دستگاه برخی نت های گام به نوبت مورد تأکید قرار میگیرند و به منزله ی شناسه ی گوشه اند، مانند خوارزمی، خاوران، داد و غیره. ولی در گوشه های عراق، راک، شکسته و دلکش، گام تغییر می کند. گوشه های مرادخانی و نصیرخانی احتمالا اقتباس از نام های خاص هستند. گوشه ی خوارزمی (خوارزمشاهی) از تتبعات آقاحسین قلی ست. رنگ حربی و تسلسل را غالبا در پایان دستگاه ماهور می نواخته اند. علینقی وزیری معتقد بود که سروش را باید بعد از عراق اجرا کرد تا گوش برای راک آماده شود و آشوراوند اوجی برای راک محسوب می شود. مقام ماهور گرایش به نشاط دارد و تا حدی بشاش است و احساس شجاعت، شادی و امیدواری را القا می کند.